[ و چون زیاد بن ابیه را به جاى عبد اللّه پسر عباس به فارس و شهرهاى تابع آن حکومت داد ، در گفتارى دراز که او را از گرفتن خراج پیش از رسیدن وقت آن نهى فرمود گفت : ] کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم رعیت را به آوارگى وادارد و بیدادگرى شمشیر را در میان آرد . [نهج البلاغه]
پرسش و پاسخ
,وظایف ما در زمان غیبت امام زمان(عج) چیست؟
سه شنبه 95 مرداد 26 , ساعت 11:44 صبح  

وظایف ما در زمان غیبت امام زمان (عج) چیست؟

Image result for ?تصاویر گلهای زیبای جهان?‎

وظایف منتظران در زمان غیبت


 

 *فیوضات حضرت نسبت به ما

 

  •    برای درک بهتر و عمیقتر وظایف خود نسبت به حضرت بقیة الله الاعظم (عج) و انگیزه بیشتر برای انجام آنها باید فواید و فیوضات وجود مقدس آن حضرت را نسبت به خویش درک کنیم. حقوق آن بزرگوار بر ما بسیار، و الطاف و مراحمش بیرون از شمار است. اما ما به اختصار تعدادی از آنها رامی شماریم.

1- نعمت وجود و هستی:

خداوند به برکت وجود آن حضرت ما و هر موجودی را آفرید و اگر او نبود؛ خداوند هیچ کس و حتی زمین و افلاک را خلق نمی‌فرمود.

 مکیال المکارم ج 1، ص 89.

2- نعمت بقا در دنیا: در احادیث بسیاری آمده است:

 «اگر حجت نبود، زمین اهل خود را فرو می‌برد» 

دادگستر جهان، ص 155. به نقل از ینابیع الموده، ج 2، ص 217.

3- نعمت رزق و روزی: در زیارت ارزشمند جامعه کبیره چنین می‌خوانیم:

     [‍ای ا‌مامان بزرگوار] خداوند به سبب شما آغاز کرد و به سبب شما پایان می‌دهد و به سبب شما باران را فرو می‌فرستد و به شما آسمان را نگه داشته است از این که بر زمین فرو ریزد جز به اراده او» 

4- هدایت‌های معنوی و باطنی امام: اساسی‌ترین هدف امام، هدایت انسان‌هاست که غیبت ایشان هرگز این وظیفه مهم را ساقط نخواهد کرد. او با تأثیر بر قلب انسانهای لایق آنچه را لازم است در جوامع انسانی القا می‌کند.

5- حفظ و نجات شیعیان از گرفتاری‌ها و شر دشمنان: در توقیع حضرت که برای «شیخ مفید» صادر شده فرموده است:

 «انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الأواء واصطلمکم الاعداء».

یعنی ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌کردند

بحارالانوار ج 5، ص 175.


 پس از دانستن قطره‌ای از اقیانوس برکات و فیوضات وجود آن حضرت می‌فهمیم که قادر نیستیم حتی گوشه‌ای از آنها را جبران و قدردانی و سپاسگذاری کنیم؛ ولی به هر حال عقل حکم می‌کند به اندازه توان خود در این راه بکوشیم.

  بخشی از وظایف ما نسبت به امام زمان (عج):

1-  شناخت امام زمان (عج). چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمود:

 «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»،      

         اصول کافی ج 2، ص 377.

 هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را نمی‌شناسد به مرگ جاهلی مرده است.

 2-  محبت به او به طور خاص: در وجوب محبت به همه ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و اینکه دوستی ایشان بخشی از ایمان و شرط قبولی اعمال است، تردیدی نیست؛ ولی در اهتمام به محبت مولایمان حضرت حجت (ع) تأکید بسیار بیشتری شده است. خداوند در شب معراج به پیامبر (ص) فرمود:

«ای محمد! او را دوست بدار که من او و محب او را دوست دارم».

مکیال المکارم ج1، ص 219.

و نیز خود حضرت صاحب الزمان(ع) در یکی از توقیعاتشان فرمودند:

«پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می‌شود پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ما می‌گردد دوری گزیند زیرا فرمان ما به یک باره و ناگهانی فرا می‌رسد».

بحارالانوار، ج 53، ص 176.

3-  دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان آن حضرت

«انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم»

4-  پرهیزکاری و رعایت تقوای الهی: پروای الهی در همه زمان‌ها واجب و لازم است؛ ولی در دوران غیبت به خاطر شرایط خاص، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که عوامل فروانی دست به هم داده تا انسان‌ها را به بیراهه کشانده گمراه سازند.

امام صادق (ع) فرمودند:  

«همانا برای صاحب الامر غیبتی هست، پس بنده، تقوای الهی پیشه نماید و به دین او چنگ بزند»

.اصول کافی ص 336ح1.

 5-   دعا برای تعجیل فرج آن حضرت: دعا برای این امر، علاوه بر تعجیل در فرج، برکات و نتایج زیادی دارد از جمله: گشایشی کار خود دعا کنندگان. حضرت ولی عصر (عج) می‌فرماید:

 «اکثروا الدعاء  لتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم،

برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که این فرج شماست».

بحارالانوار ج 52 ص 59، ح 7.

دعا برای فرج فواید بسیاری دارد که   مصنف محترم کتاب مکیال المکارم نود فایده را برای دعای بر تعجیل فرج ذکر و شرح می‌فرماید مثلا زیاد شدن نعمت‌ها، دعای حضرت ولی عصر (عج) در حق دعا کنند ، شفاعت وی در قیامت و البته مهمترین اینها خشنودی حضرت امام زمان (عج) از شیعیانشان است و این وظیفه ی ماست که در این باب خود حضرت صاحب الزمان(عج) در یکی از توقیعاتشان می فرمایند:

چرا برای ظهور من دعا نمی کنید؟ برای من حداقل به اندازه ی مریضهایتان دعا کنید...

6-  انتظار و یاد شبانه‌روزی:     

امام صادق (ع) فرمود:

 «صبح وشام منتظر فرج باش»

 اصول کافی ج1، ص 333، ح 1

مخصوصا با پیدا شدن این فسادها و بلایایی که برای زمان ظهور نویدشان را داده بودند وظیفه ی هر شیعه ای است که منتظر ظهور مولایش باشد و خود را برای این امر مهم آماده کند.

 7-  دستگیری از ضعفاء فقیران.  بحارالانوارج 52، ص122. اگر ما منتظر عدالت گستر و بزرگترین کمک کننده به فقیران و مستضعفان هستیم خود باید حداقل کمی عادل و یاری رسان باشیم.

8-  صبر بر سختی‌های دوران غیبت؛،

کمال الدین و تمام النعمه ج1 ص 317 ح3

9-  اندوهگین بودن در فراق ایشان؛ منتظر واقعی تا زمانی که به معشوق خودش نرسد شادی ندارد، اما ما...

10- صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در فرج ایشان.

11-  انجام حج و طواف و زیارت شاهد مشرفه و انجام سایر عبادات به نیابت از آن حضرت.

12-  تجدید بیعت با آن حضرت بعد از فرایض همه روزه و نیز با خواندن دعای عهد.

13-  شناختن علامتهای ظهور ایشان و تکذیب مدعیان مهدویت یا نیابت.

Image result for ?تصاویر گلهای زیبای جهان?‎ 


نوشته شده توسط دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا | نظرات دیگران [ نظر] 
لطفا راهکارهای عملی برای جلوگیری از بدحجابی را معرفی کنید؟
دوشنبه 95 مرداد 18 , ساعت 12:20 عصر  

راهکارهای 17گانه عملی برای جلوگیری از بدحجابی

 

خبرگزاری فارس: راهکارهای 17گانه عملی برای جلوگیری از بدحجابی

قرآن کریم درباره رعایت حجاب که به عنوان امری ضروری در اسلام شناخته می‌شود،

راهکارهای متعددی ارائه داده است

که بکارگیری آنها می‌تواند

باعث کاهش بسیاری از آسیب‌های اجتماعی شود.

1- ارائه یک چارچوب صحیح برای پوشش زن

2- معرفی افراد محرم و نامحرم

در قران کریم در سوره نور (24) آیه 31 ، که شامل محارم رضاعی نسبی و سببی می باشد.

3- آشکار نکردن زینت ها

که در این باره می توان گفت: اسلام دستور به زینت نکردن نداده است بلکه از زینت که باعث جلوه گری و خودنمائی زن در برابر مردان نامحرم می شود، نهی نموده است.

قران کریم در این باره می فرماید: «... لایبدین زینتهن ...» زنان زینت های خود را آشکار نکنند.

4- تبیین حد و مرز زینت در برابر افراد که به سه قسم تقسیم می شود:

الف: زینت برای غیر محارم که آشکار نکردن زینت های پنهان است و نگاه به زینت های آشکار در صورتی خالی از اشکال است که خالی از هر گونه قصد لذت و ریبه باشد این حد زینت در آیه مبارکه «الاماظهر منها » استثنا شده است و دو قسمت زیر با «الا لتبعولتهن» از دستور «لایبدین زینتهن» استثنا شده است.

ب: زینت برای شوهر، که زینت علی الاطلاق می باشد و شامل تمام بدن می باشد.

ج- زینت برای سایر محارم

از ابی جعفر علیه السلام وارد شده :

«واما زینته المحرم فموضع القلاده فما فوقها و الدملج مادونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زینه الزوج فالجسد کله»

قسمت سوم، مربوط به زینت برای سایر محارم است که شامل محل گردنبند و بالای آن، بازوبند و زیر آن و خلخال و آنچه پائین آن است، می شود.

اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید

بنابراین باید به این مهم توجه داشته باشیم که از پوشیدن لباس حلقه آستین، دامن های کوتاه با پاهای برهنه و یقه های باز بیش از حد متعارف حتی در برابر محارمی (به جز شوهر) مانند پدر ، برادر، عمو و دایی و ... خودداری کنیم و جواز نگاه کردن به زینت های باطنی زنان آن هم در محدوده ای که در روایات نقل شده برای محارم غیر شوهر به شرطی است که فسادی در بین نباشد.

با توجه به آیه مبارکه «و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن .... اقمن الصلوه ...» خداوند در این آیه شریفه به زنان امر می کند که جلوه گری نکنید و اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید نماز شما را از فحشاء و منکر باز می دارد. نماز خواندن نیرومندترین وسیله برای حفظ حجاب است.

5- نهی از تبرج مذموم

در قرآن کریم در این باره آمده است «... و لاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی....» منظور از تبرج زنان در جاهلیت اولی، جلوه گری زنان در قبل از اسلام بوده است که در تمامی این دوران به دلیل عدم رعایت دستورات پیامبران زنان دچار چنین معضلی شده که سبب به وجود آمدن پیامدهای بد بسیاری برای جامعه نیز شده است.

در تفسیر قمی روایتی از امام صادق علیه السلام از پدرش در ذیل آیه «... و لاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی ...» آمده است: «به زودی جاهلیت دیگری می آید» و در تفسیر التبیان آمده است که منظور از جاهلیت اخری، زمانی است که مردم همان گونه عمل کنند که قبل از اسلام عمل می شده است.

امروز شاهد این تبرج ها و جلوه گری های مذموم هم در مردان و هم در زنان هستیم. در روایات از چنین مردانی با چنین خصوصیاتی یاد شده است: «یتزینون بزینه المراه لزوجها و یتبرجون تبرج النساء» و از چنین زنانی این چنین یاد شده است «نسوه کاشفات عاریات متبرجات. من الدین داخلات فی الفتن مائلات الی الشهوات مسرعات الی للذات مستحلات للمحرمات جهنم فی جهنم خالدات.»

6- عدم حضور غیر ضروری زن در جامعه

با توجه به آیه شریعه: «و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن تبرح الجاهلیه الاولی...» در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید و بی حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید و مانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودآرائی مکنید.

امام رضا علیه السلام در مجلس فرمودند: هنگامی که دختر شش ساله شد مرد نامحرم نباید او را در آغوش بگیرد.

زنان مومنه به پیروی از این آیه مبارکه باید از هرگونه حضور غیر ضروری در جامعه خودداری کنند تا الگو و نمونه برای سایر زنان مسلمان باشند.

7- ترویج فرهنگ غیرت در مردان

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) می فرماید: چگونه مردی است در حالی که تزئین می کند همسرش و خارج می‌شود از خانه اش به حالتی که تزئین کرده و عطر زده و شوهرش بر این امر راضی باشد.

8- حفظ نگاه

«قل للمومنین یعضوا من ابصارهم... و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن»

حفظ نگاه توسط زنان و مردان مومن یک مبارزه منفی با زنان جلوه گر می باشد و چون چنین زنانی را مورد بی توجهی قرار دهند یک اثر تربیتی دارد آنها متوجه خواهند شد که تنها با این وضع مورد توجه بیمار دلانی قرار خواهند گرفت که خود فاقد ارزش انسانی هستند.

9- تبیین فلسفه حجاب برای جامعه

حجاب مایه ارزش و احترام زن و موجب حفظ عفت و عصمت زن است. حجاب مایه تحکیم پیوند زوجین می شود. حجاب سلامت جامعه را در بردارد. حجاب حق الهی است و مسلمان تسلیم امر الهی می باشد. حجاب پرچم پاکدامنی و عفاف برای زن است. حجاب سبب امنیت زن در جامعه می شود. حجاب عاملی برای موفقیت های معنوی است و حجاب ...

10-آگاهی افراد از مضرات سوء بدحجابی

بدحجابی باعث عدم امنیت زن در جامعه می شود، بدحجابی عاملی برای بلوغ زودرس جوانان است، بدحجابی باعث بی ارزش شدن زن در جامعه می شود. بدحجابی باعث بالا رفتن آمار طلاق، تلف کردن وقت، استحاله شدن در فرهنگ بیگانه، فلج کردن نیروی کار در جامعه، تبدیل شدن زن به موجودی مصرفی، استعمار کشیده شدن کشور و ... می شود، و علاوه بر آن عذاب های اخروی را نیز به دنبال دارد.

11- صبر و استقامت در ترک عادت

افرادی که سعی بر این دارند که بهبود در وضعیت پوشش خود به وجود آورند مسلما با مشکلاتی چون فشار از ناحیه اطرافیان، تمسخر عده ای نادان و ... قرار خواهند گرفت اما زنی که الگوی خود را فاطمه زهرا سلام الله علیها و زینب کبری سلام الله علیها قرار دهد سختی این کار را در برابر سختی هایی که این بزرگان کشیده اند بسیار ناچیز می بیند.

12- تربیت تدریجی بر تحجب در خانواده

امام رضا علیه السلام در مجلس فرمودند: هنگامی که دختر شش ساله شد مرد نامحرم نباید او را در آغوش بگیرد.

بنابراین در مساله آموزش حجاب و پوشش به فرزندان نیز پدر و مادر باید مرحله به مرحله او را با فلسفه و خوبی های حجاب آشنا کرده و درخور درک فرزند به راهنمایی او بپردازند و فرزند تحت تربیت تدریجی و عملی پدر و مادر قرار گیرد.

باید به این نکته توجه داشته باشیم که غالبا پیروزی های نهایی و کامل در دراز مدت به دست می آید.

13- مراقبت در معاشرت ها و همنشینی ها

حضرت علی علیه السلام می فرماید: با اشخاص شرور معاشرت و رفاقت نکن زیرا طبیعت تو ناخودآگاه از او متاثر می شود. بنابراین زنان مومنه باید مراقب باشند دوستان صمیمی و همدل خود را از زنان عفیف و باحیا انتخاب کنند و از دوستی با افراد بی بند و بار خودداری کنند هر چند باید بر منشا اثر بودن روی این افراد تلاش کنند.

14- ترویج فرهنگ قناعت و ساده پوشی در زنان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سلم می فرمایند: «استعینوا علی النساء بالعری ان احداهن اذا کثرت ثیابها و احسنت زینتها اعجبها الخروج»

زنان را لباس ساده بپوشانید. هنگامی که زیاد شود لباس ها و نیکو شود زینت هایش، وسوسه می شود او بر خروج از خانه.

اسراف، زیاده روی و مد پرستی در تهیه لباس، علاوه بر انگیختن حس خودنمایی، عاملی برای "فقر خود ساخته" این زنان می شود که آسیب های فراوان دیگری را به همراه دارد.

15- ایجاد مشاغل خانگی برای زنان جویای کار

زنان مومنه باید سعی کنند وقت خود را با کارهای نیک پر کنند از جمله تربیت فرزندان، بالا بردن علم و آگاهی، و همچنین کارهای هنری مفید برای زنان.

از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «نعم اللهو المعزل للمراه الصالحه»؛ بافندگی برای زن صالحه سرگرمی خوبی است.

16- احیای امر به معروف و نهی از منکر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: اگر شخصی در نهان معصیتی را مرتکب شود فقط به شخص او ضرر وارد می شود و اگر در ملا عام گناهی را انجام دهد و دیگران او را نهی از منکر نکنند همه مردم زیان می بینند.

البته باید توجه داشت در پیش گیری و درمان بدحجابی و بی حجابی باید امر به معروف با شیوه های منکر و بدون توجیه منطقی و خارج از حدود شرعی مشخص شده، نباشد تذکرات باید صحیح باشد و مرحله به مرحله اجرا شود.

17- ترویج فرهنگ نماز در بین زنان

زنان در حال نماز خواندن مکلف به داشتن حجاب کامل هستند؛ از طرفی بهترین نوع ارتباط معنوی بنده با خدای خویش در حالت نماز می باشد. با توجه به وجوب پوشش در نماز که بهترین حالت ارتباط زن با خداوند متعال است به ارزش جایگاه حجاب پی می بریم از طرفی زنان مومن برای انجام فرضیه الهی نماز در روز چندین بار داشتن پوشش کامل را عملا تمرین و تکرار می کنند.

علاوه بر آن با توجه به آیه مبارکه «و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن .... اقمن الصلوه ...» خداوند در این آیه شریفه به زنان امر می کند که جلوه گری نکنید و اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید نماز شما را از فحشا و منکر باز می دارد. نماز خواندن نیرومندترین وسیله برای حفظ حجاب است.


نوشته شده توسط دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا | نظرات دیگران [ نظر] 
غیبت و آثار آن
چهارشنبه 95 مرداد 6 , ساعت 8:13 صبح  

غیبت چیست؟

و چرا به خاطر یک لحظه غیبت کردن ، عبادات چند ساله ی انسان محو می شود؟

آیا این نوع کیفر، عادلانه است؟

پاسخ:

غیبت آن است که انسان در غیاب شخصی چیزی بگوید که مردم از آن بی خبر باشندو اگر او بشنود ناراحت شود.

( وسائل الشیعه،ج8 ص 600 و 604).

غیبت گاهی به زبان، گاهی با اشاره، گاهی به نوشتن، گاهی با عکس و شکل و مجسمه،گاهی با تقلید کردن از او و گاهی با سکوت کردن ، می باشد.


همان گونه که غیبت کننده در یک لحظه با غیبت، آبروئی را که سال ها به دست آمده می ریزد،خداوند هم عباداتی را که او سال ها بدست آورده از بین می برد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:  غیبت کننده اگر توبه کند، آخرین کسی است که وارد بهشت می شودو اگر توبه نکند، اولین کسی است که به دوزخ برده می شود.( مستدرک، ج 9 ص 117).

 


نوشته شده توسط دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا | نظرات دیگران [ نظر] 
از کجا بفهمیم بر قلب مان مهر زده نشده و می توانیم امید داشته باش
سه شنبه 95 مرداد 5 , ساعت 11:25 صبح  

از کجا بفهمیم بر قلب مان مهر زده نشده ومی توانیم امید داشته باشیم؟

اگر خدا را دوست دارید، معلوم است که قلب بسته نشده که معرفت و محبت او بدان راه یافته و اگر امید به رحمت الهی دارید، معلوم می‌شود که مهر زده نشده و امید به قلب‌تان راه یافته است. کسی بر چشم و گوشش پرده افتاده و بر قلبش مُهر نهاده شده، اصلاً دنبال این نمی‌رود که از کجا می‌تواند بداند و بفهمد! پس به همین سهولت و سرعت، می‌توان فهمید.

مثل این است که کسی در حالی که می‌بیند،بپرسد: از کجا بفهمم که من هنوز کور نشده‌ام؟ یا در حالی که می‌شنود، بپرسد: از کجا معلوم، یا از کجا بفهمم که هنوز کَر نشده‌ام؟! پس آن که در قلبش ایمان و محبتی را درک می‌کند، مشتاق هدایت و کمال است و از بد عاقبتی و سقوط خوف دارد، جویای فهمِ "حق" و ایمان و عمل به آن است، معلوم است که نه تنها « خَتَمَ اللَّهُ » نگردیده، بلکه زنده و سالم است. الحمد لله.

خداوند ، در قرآن کریم فرمود:

« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ

وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ » (البقرة، 7)

ترجمه: خدا بر دل‌ها و گوش‌های آنان مهر نهاده؛

و بر چشم‌هایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

الف - همان گونه که چشم و گوش ظاهر، تنها ابزار حس دیدنی‌ها و شنیدنی‌ها می‌باشند و انوار نوری، یا امواج صوتی را به سلسله اعصاب و در نهایت به مغز منتقل می‌کنند تا درک شوند، چشم و گوش باطن (سمع و بصر) نیز مُدرک انوار و اصوات باطنی (حق) هستند و آنها را به "قلب = عقل = جان = روح" که جایگاه "فهم" است منتقل می‌کنند تا درک شوند. پس تا وقتی انسان "نور حق" را می‌بیند، ندا و صدای "حق" را می‌شنود و با قلب خود آن را "فهم" می‌کند، شاکر باشد که هنوز                      «خَتَمَ الله» نشده است.

ب - در یک آیه‌ی قبل، بیان نمود که از ویژگی‌های «خَتَمَ الله» شدگان، این است که هیچ "انذاری = هشدار و ترساندن از عاقبت سوء" در آنان تأثیر ندارد، چرا که وسایل دریافتی آنها از کار افتاده است. هر چه به آنان از عاقبت سوء اندیشه و عمل بگویید، به اصطلاح امروزی یک «برو بابا» می‌گویند و بی‌خیال به راه جاهلانه و خودخواهانه‌ی خویش ادامه می‌دهند.

« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ »

(البقرة، 6)

ترجمه: کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند

که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

شاخصه‌ها و ویژگی‌ها:

کُفر:

طبق آیات قرآن مجید، اولین و بارزترین شاخصه‌ی علنی در کسانی که

«خَتَمَ الله» شده‌اند، این است که "کافر" هستند، چرا که ایمان به قلبی که بسته شده وارد نمی‌شود. چنان که در آیات فوق نیز موضوع «خَتَمَ الله» شدن را به کفار اختصاص می‌دهد «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ...». پس تا وقتی در دل ایمانی هست، معلوم می‌شود که الحمدلله هنوز "قلب" بسته نشده است.

قساوت قلب:

به قلب ظاهر توجه کنید! اگر رگ‌های ورودی خون به آن بسته شود، آن قلب سخت و خشک شده و از کار باز می‌ایستد و نمی‌تواند خون کثیف را تمیز کند و خون تازه و تمیز را به سرتاسر اندام برساند، پس مرگ بدن فرا می‌رسد.

قلب باطن نیز همین‌طور است، وقتی رگ‌های "سمع و بصر" بسته شد، یا دریچه ورودی به قلب بسته شد، این قلب سخت می‌شود، مثل سنگ یا بدتر. دیگر تمیز و کثیف را تشخیص نمی‌دهد که بخواهد یا بتواند پاک و تزریق کند، پس قلب می‌میرد و مرگ جان و روح فرا می‌رسد.

خونِ حیات "فهم، معرف، ایمان و محبت" است و بالتبع آن حبّ، بغض، رحمت، خشیّت، ترس (خوف) و امید (رجاء) به آن راه می‌یابد: « وَ‌ جَعَلْنَا فىِ قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً - و در دل کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت قرار دادیم / الحدید، 27»؛ اما این لطافت‌ها به قلبی که بسته شده، وارد نمی‌شود.

***- پس تا آدمی خداوند متعال را (به رغم تمامی گناه‌هایی که مرتکب شده) دوست دارد - رسول او صلوات الله علیه و آله را دوست دارد - نسبت به اهل بیت علیهم السلام مودت (ظهور محبت در اندیشه و عمل) دارد - قرآن، اسلام و دین را دوست دارد - لقاء الله و قرب الهی را دوست دارد - ایمان، عمل صالح، عبادت و بندگی خداوند سبحان را دوست دارد ... و بالتبع از کفر (کافر)، ظلم (ظالم)، کبر (مستکبر)، فسق (فاسق)، فساد (فاسد) و تعدی (متجاوز) متنفر است، معلوم می‌شود که «خَتَمَ الله» نگردیده است و باید شاکر باشد. اما قلب کافر و قلب بسته شده، بسیار سخت (قسی) می‌شود:

« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (البقرة، 74)

ترجمه: سپس دل‌های شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر! چرا که پاره‌ای از سنگ‌ها می‌شکافد، و از آن نهرها جاری می‌شود؛ و پاره‌ای از آنها شکاف برمی‌دارد، و آب از آن تراوش می‌کند؛ و پاره‌ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می‌افتد؛ (اما دل‌های شما، نه از خوف خدا می‌تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.

کوری و کری:

اگر چشمی کور شود، دیگر نمی‌بیند؛ اگر چشم کور نباشد، بلکه مانعی مقابل دیدش قرار گیرد، باز هم نمی‌بیند، مثل کسی که دست خود را روی چشمانش بگذارد یا حتی همین پلکِ کوچک، نازک و لطیف را ببندد که نبیند.

چشم باطن و چشم قلب هم همین طور است، وقتی پرده روی آن می‌افتد، دیگر نمی‌بیند و اگر هیچ گاه نبیند، کور می‌شود و دیگر نمی‌تواند ببیند، لذا از یک سو تصریح فرمود که «کور و بینا» یکسان نیستند، و از سوی دیگر فرمود: چِشم سرشان کور نمی‌شود، بلکه چشمِ قلب‌شان کور می‌شود.

هم چنین می‌فرماید، گوش (سر) دارند، گوش باطن نیز به آنان داده شده است، اما رویش پرده انداخته شده و نمی‌شوند. اصوات به گوش سَرِ آنها می‌رسد و به مغز نیز منتقل می‌شود (مانند سایر حیوانات)، اما چون راه ورودی‌های قلب (و عقل) بسته شده، پیامی وارد قلب نمی‌شود که فهم کنند. اگر برای آنان آیات قرآن کریم و یا هر سخن حق دیگری را بازگو کنید، می‌گویند: «شنیدیم»، راست هم می‌گویند، چرا که اصوات به گوش‌شان می‌رسد؛ اما در واقع نشنیده‌اند، چون پیام به قلب‌شان نرسیده است. لذا فرمود: « وَلَا تَکُونُوا? کَ?لَّذِینَ قَالُوا? سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ - و همانند کسانی نباشید که می‌گفتند: «شنیدیم!» ولی در حقیقت نمی‌شنیدند! » و سپس توضیح می‌دهد که این شنیدن آنان، مانند هر حیوان دیگری است که اصوات به گوشش می‌رسد، اما هیچ مفهومی به قلب‌شان  ورود ندارد که تعقل و فهم کنند؛ و اگر انسان چنین شد، می‌شود بدترین جنبندگان روی زمین « إِنَّ شَرَّ ?لدَّوَا?بِّ عِندَ ?للَّهِ ?لصُّمُّ ?لْبُکْمُ ?لَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ - بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی‌کنند. / الأنفال، 21 و 22»

چند آیه:

« أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ »

(الحج، 46)

ترجمه: آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل‌هایی داشته باشند

که حقیقت را با آن درک کنند؛

یا گوش‌های شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟!

چرا که چشم‌های ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

********

« أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا » (الفرقان، 44)

ترجمه: آیا گمان می‌بری بیشتر آنان می‌شنوند یا می‌فهمند؟!

آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراه‌ترند!

*********

« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا

أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ » (الأعراف، 179)

ترجمه: به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دل‌ها [= عقل‌ها]‌یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند و) نمی‌فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‌بینند؛ و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛بلکه گمراه‌تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!

Image result for ?تصاویر متحرک گل های زیبا?‎


نوشته شده توسط دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا | نظرات دیگران [ نظر] 
رسیدن به یقین ومراحل بعد از آن
سه شنبه 95 مرداد 5 , ساعت 11:8 صبح  

رسیدن به یقین ومراحل بعد از آن 

 

با توجه به این که خداوند مى‏ فرماید:

پروردگار خویش را عبادت کن تا به یقین برسى،

آیا پس از حصول یقین، دیگر عبادت لازم است؟

آیا این آیه تأییدى بر اعتقاد برخى صوفیه نیست که

وقتى به قول خودشان به حقیقت مى‏ رسند، شریعت را رها مى‏ کنند؟

 

«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»؛

حجر (15)، آیه 99.؛ «و پروردگارت را پرستش کن؛ تا این که مرگ تو فرا رسد»

در این باره، دو نظریه زیر مطرح شده است:
1. منظور از «حتى یأتیک الیقین»، زمان فرا رسیدن مرگ است و معناى آیه این مى‏شود: «پروردگارت را عبادت کن؛ تا هنگام فرا رسیدن مرگ». این معنا در روایات متعددى از شیعه و اهل سنت، مورد تصریح واقع شده ر.ک: بحارالانوار، ج 88، ص 35 ؛ مجمع البیان، ج 6، ص 134.
و در کتاب‏هاى لغت نیز آمده است. ر.ک: مجمع البحرین ؛ لسان العرب، ماده «یقن».
2. در این آیه شریفه، حصول یقین، فایده عبادت است و نه غایت آن. بنابراین، منظور آن نیست که اگر به یقین رسیدى، عبادت را رها کن و با آیه‏اى که مربوط به خوردن و آشامیدن در ماه رمضان است، تفاوت دارد؛ این که‏
در قرآن آمده است: «وَکُلوا واشْرَبوا حَتّى یَتَبین لَکم الخَیط الأَبیض مِن الخَیط الأَسود مِن الفَجر» بقره (2)، آیه 187.؛ «بخورید و بیاشامید تا این که نخ سفید از سیاه، براى شما قابل تشخیص باشد؛ در هنگام طلوع فجر»، این آیه، مربوط به ماه رمضان است‏

و «حتى» حدود زمان خوردن و آشامیدن را تعیین مى‏کند و در اصطلاح، بیان‏گر غایت و انتهاى زمان است؛ به طورى که خوردن عمدى بعد از آن وقت، روزه را باطل مى‏کند؛ اما در عبادت، هر مقدار یقین بیشتر باشد، فایده و
آثار عبادت بیشتر خواهد بود. به همین جهت، پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله که سرآمد اهل تقوا و یقین بود، تا روز آخر حیات خود نماز مى‏خواند و امام على‏علیه السلام‏
که امام متقین واسوه اهل یقین بود، در محراب عبادت و نماز، ضربه شمشیر بر فرق مبارکش زده شد و به بیان دیگر، یکى از منافع و فواید عبادت پروردگار، یقین به اوست؛ مثل این که مى‏گویند: درجات نردبان را طى کن؛

تا دستت به سقف برسد.
در این جا منظور آن نیست که وقتى درجات نردبان را طى کردى و به پله بالایى رسیدى و دستت به سقف رسید، نردبان را رها کن؛ زیرا دسترسى‏
به سقف، هم در اصل وجود و حدوث و هم در بقا، تابع طى درجات نردبان و اعتماد بر آن است و اگر لحظه‏اى نردبان رها شود، سقوط، قطعى است.
در نتیجه، یقینى که محصول عبادت است، در اصل وجود و بقا، تابع عبادت است و اگر عبادت ترک شود، یقین به جهل تبدیل مى‏شود. هم‏چنین اگر گفته شود: «درس بخوان؛ تا در دانشگاه قبول شوى» و یا «تلاش کن؛ تا قهرمان شوى»، به معناى آن نیست که وقتى به آن مرتبه رسیدى، درس را یا ورزش را کنار بگذار. پس معناى آیه یاد شده، این نیست که حد عبادت و مرز نهایى آن، حصول یقین است که اگر یقین حاصل شد، دیگر عبادت لازم نباشد؛ بلکه ثمره یقینى که از عمل صالح و عبادت، نشئت گرفته باشد، آن است که سالک طریق حق، جهنم و بهشت را در دنیا مى‏بیند و این، یقینى است که از راه شهود،
عاید انسان مى‏شود و غیب را همانند شهود مى‏نماید.

در این رابطه باید به این نکته نیز توجه داشت که یقین و عبادت و امثال آن، داراى مراتب هستند. بنابراین، معنى ندارد که با رسیدن به مرتبه‏اى از یقین، تکلیف عبادت از انسان ساقط شود و در حقیقت، آدمى با پرستش خداى متعال، باید تا آخر عمر در جهت رسیدن به یقین فراتر، تلاش کند.

 ر.ک: آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن، ج 12 (فطرت در قرآن)



نوشته شده توسط دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا | نظرات دیگران [ نظر] 
   1   2      >
درباره وبلاگ

پرسش و پاسخ

دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد فسا
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 8 بازدید
بازدید دیروز: 32 بازدید
بازدید کل: 38344 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
بهمن 95
دی 95
شهریور 96
آبان 96
دی 96
بهمن 96
فروردین 97
شهریور 97
مهر 97
لوگوی وبلاگ من

پرسش و پاسخ
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خودشناسی و محاسبه نفسانی
چرا عرفات را اینگونه نامیدند؟
اثرات مخرب گوش دادن به موسیقی حرام
عوارض وابستگی شدید به شبکه های اجتماعی
در شرایط اقتصادی موجود چکار کنیم که به سلامت عبور کرده و آسیب ها
[عناوین آرشیوشده]