از کجا بفهمیم بر قلب مان مهر زده نشده ومی توانیم امید داشته باشیم؟
اگر خدا را دوست دارید، معلوم است که قلب بسته نشده که معرفت و محبت او بدان راه یافته و اگر امید به رحمت الهی دارید، معلوم میشود که مهر زده نشده و امید به قلبتان راه یافته است. کسی بر چشم و گوشش پرده افتاده و بر قلبش مُهر نهاده شده، اصلاً دنبال این نمیرود که از کجا میتواند بداند و بفهمد! پس به همین سهولت و سرعت، میتوان فهمید.
مثل این است که کسی در حالی که میبیند،بپرسد: از کجا بفهمم که من هنوز کور نشدهام؟ یا در حالی که میشنود، بپرسد: از کجا معلوم، یا از کجا بفهمم که هنوز کَر نشدهام؟! پس آن که در قلبش ایمان و محبتی را درک میکند، مشتاق هدایت و کمال است و از بد عاقبتی و سقوط خوف دارد، جویای فهمِ "حق" و ایمان و عمل به آن است، معلوم است که نه تنها « خَتَمَ اللَّهُ » نگردیده، بلکه زنده و سالم است. الحمد لله.
خداوند ، در قرآن کریم فرمود:
« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ
وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ » (البقرة، 7)
ترجمه: خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛
و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
الف - همان گونه که چشم و گوش ظاهر، تنها ابزار حس دیدنیها و شنیدنیها میباشند و انوار نوری، یا امواج صوتی را به سلسله اعصاب و در نهایت به مغز منتقل میکنند تا درک شوند، چشم و گوش باطن (سمع و بصر) نیز مُدرک انوار و اصوات باطنی (حق) هستند و آنها را به "قلب = عقل = جان = روح" که جایگاه "فهم" است منتقل میکنند تا درک شوند. پس تا وقتی انسان "نور حق" را میبیند، ندا و صدای "حق" را میشنود و با قلب خود آن را "فهم" میکند، شاکر باشد که هنوز «خَتَمَ الله» نشده است.
ب - در یک آیهی قبل، بیان نمود که از ویژگیهای «خَتَمَ الله» شدگان، این است که هیچ "انذاری = هشدار و ترساندن از عاقبت سوء" در آنان تأثیر ندارد، چرا که وسایل دریافتی آنها از کار افتاده است. هر چه به آنان از عاقبت سوء اندیشه و عمل بگویید، به اصطلاح امروزی یک «برو بابا» میگویند و بیخیال به راه جاهلانه و خودخواهانهی خویش ادامه میدهند.
« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ »
(البقرة، 6)
ترجمه: کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند
که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
شاخصهها و ویژگیها:
کُفر:
طبق آیات قرآن مجید، اولین و بارزترین شاخصهی علنی در کسانی که
«خَتَمَ الله» شدهاند، این است که "کافر" هستند، چرا که ایمان به قلبی که بسته شده وارد نمیشود. چنان که در آیات فوق نیز موضوع «خَتَمَ الله» شدن را به کفار اختصاص میدهد «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ...». پس تا وقتی در دل ایمانی هست، معلوم میشود که الحمدلله هنوز "قلب" بسته نشده است.
قساوت قلب:
به قلب ظاهر توجه کنید! اگر رگهای ورودی خون به آن بسته شود، آن قلب سخت و خشک شده و از کار باز میایستد و نمیتواند خون کثیف را تمیز کند و خون تازه و تمیز را به سرتاسر اندام برساند، پس مرگ بدن فرا میرسد.
قلب باطن نیز همینطور است، وقتی رگهای "سمع و بصر" بسته شد، یا دریچه ورودی به قلب بسته شد، این قلب سخت میشود، مثل سنگ یا بدتر. دیگر تمیز و کثیف را تشخیص نمیدهد که بخواهد یا بتواند پاک و تزریق کند، پس قلب میمیرد و مرگ جان و روح فرا میرسد.
خونِ حیات "فهم، معرف، ایمان و محبت" است و بالتبع آن حبّ، بغض، رحمت، خشیّت، ترس (خوف) و امید (رجاء) به آن راه مییابد: « وَ جَعَلْنَا فىِ قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً - و در دل کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت قرار دادیم / الحدید، 27»؛ اما این لطافتها به قلبی که بسته شده، وارد نمیشود.
***- پس تا آدمی خداوند متعال را (به رغم تمامی گناههایی که مرتکب شده) دوست دارد - رسول او صلوات الله علیه و آله را دوست دارد - نسبت به اهل بیت علیهم السلام مودت (ظهور محبت در اندیشه و عمل) دارد - قرآن، اسلام و دین را دوست دارد - لقاء الله و قرب الهی را دوست دارد - ایمان، عمل صالح، عبادت و بندگی خداوند سبحان را دوست دارد ... و بالتبع از کفر (کافر)، ظلم (ظالم)، کبر (مستکبر)، فسق (فاسق)، فساد (فاسد) و تعدی (متجاوز) متنفر است، معلوم میشود که «خَتَمَ الله» نگردیده است و باید شاکر باشد. اما قلب کافر و قلب بسته شده، بسیار سخت (قسی) میشود:
« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (البقرة، 74)
ترجمه: سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
کوری و کری:
اگر چشمی کور شود، دیگر نمیبیند؛ اگر چشم کور نباشد، بلکه مانعی مقابل دیدش قرار گیرد، باز هم نمیبیند، مثل کسی که دست خود را روی چشمانش بگذارد یا حتی همین پلکِ کوچک، نازک و لطیف را ببندد که نبیند.
چشم باطن و چشم قلب هم همین طور است، وقتی پرده روی آن میافتد، دیگر نمیبیند و اگر هیچ گاه نبیند، کور میشود و دیگر نمیتواند ببیند، لذا از یک سو تصریح فرمود که «کور و بینا» یکسان نیستند، و از سوی دیگر فرمود: چِشم سرشان کور نمیشود، بلکه چشمِ قلبشان کور میشود.
هم چنین میفرماید، گوش (سر) دارند، گوش باطن نیز به آنان داده شده است، اما رویش پرده انداخته شده و نمیشوند. اصوات به گوش سَرِ آنها میرسد و به مغز نیز منتقل میشود (مانند سایر حیوانات)، اما چون راه ورودیهای قلب (و عقل) بسته شده، پیامی وارد قلب نمیشود که فهم کنند. اگر برای آنان آیات قرآن کریم و یا هر سخن حق دیگری را بازگو کنید، میگویند: «شنیدیم»، راست هم میگویند، چرا که اصوات به گوششان میرسد؛ اما در واقع نشنیدهاند، چون پیام به قلبشان نرسیده است. لذا فرمود: « وَلَا تَکُونُوا? کَ?لَّذِینَ قَالُوا? سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ - و همانند کسانی نباشید که میگفتند: «شنیدیم!» ولی در حقیقت نمیشنیدند! » و سپس توضیح میدهد که این شنیدن آنان، مانند هر حیوان دیگری است که اصوات به گوشش میرسد، اما هیچ مفهومی به قلبشان ورود ندارد که تعقل و فهم کنند؛ و اگر انسان چنین شد، میشود بدترین جنبندگان روی زمین « إِنَّ شَرَّ ?لدَّوَا?بِّ عِندَ ?للَّهِ ?لصُّمُّ ?لْبُکْمُ ?لَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ - بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمیکنند. / الأنفال، 21 و 22»
چند آیه:
« أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ »
(الحج، 46)
ترجمه: آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند
که حقیقت را با آن درک کنند؛
یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟!
چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.
********
« أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا » (الفرقان، 44)
ترجمه: آیا گمان میبری بیشتر آنان میشنوند یا میفهمند؟!
آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند!
*********
« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا
أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ » (الأعراف، 179)
ترجمه: به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها [= عقلها]یی دارند که با آن (اندیشه نمیکنند و) نمیفهمند؛ و چشمانی که با آن نمیبینند؛ و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!